معنی standard time به فارسی

جاوا اسکریپت در مرورگر شما غیر فعال است و برای استفاده از تمام امکانات فست دیکشنری باید آن را فعال کنید.

ˈstændərdˈtaɪm ˈstændədˈtaɪm

معنی‌ها

زمان استانده (هر یک از 24 ساعتی که کره‌ی زمین به آن تقسیم شده است و مآخذ آن Greenwich در نزدیکی لندن است - هر یک از هشت ساعتی که آمریکای شمالی را به آن بخش کرده‌اند)

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

ساعت رسمی، وقت رسمی

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد standard time

noun official time in locality

Synonyms: mean solar time, zone time

ارجاع به لغت standard time

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

معنی لغت «standard time» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۴ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/standard time

لغات نزدیک standard time

پیشنهاد بهبود معانی

اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

خاد خارج ازوصف خانه جنبا خانه شطرنج خاورسوی خاکروبه گردآوری کردن خاکسترگر خاکشیر مرتع ختام ختم گزاردن خدمت دوسره خراب نکردنی خرابی تدریجی خراشاندن با آلت زبر خراشاندن پوست خراشنده کردن خراشگذاری خراشیدگی بر پوست درخت خرامشگاه خرخنده کردن خرده زارع خز سمور آبی خزانگر خزدست خزه مردابی خسباندن خسپاندن تخم خسپانگر خشک افتادن خشک انداختن خصوصی کردن خط ترازنما درنمودار خط دو راهی خطاگونه خطگذار